دوره جدید به خوبی شروع می شود، شما برنامههای کلاسی خود را آماده کرده اید، انتظاراتتان از زبان آموزان در کلاس مشخص کردید و برای مدتی، دانشآموزان رفتار مناسبی دارند. شما به تدریس خود ادامه میدهید و همه چیز طبق برنامه پیش می رود، اما کمکم همه چیز شروع به فروپاشی میکند.
کمکم، زبان آموزان پر سر و صداتر و حواسپرتتر می شوند، کلاس به هم می ریزد، زمان کافی برای فعالیتهای برنامهریزیشده ندارید و در کل احساس فرسودگی می کنید. این اتفاق برای بهترین معلمان هم ممکن است بیفتد—مدیریت کلاس به مرور زمان تحلیل میرود. اما ناامید نشوید: با شناسایی مشکلات، میتوانید شرایط را دوباره به مسیر درست بازگردانید.
به مرز ها و قوانین کلاس پایبند باشید. دانشآموزان مدام در حال آزمایش کردن مرزها هستند. در ابتدای دوره، آنها فکر میکنند: من هنوز خانم/آقای معلم را نمیشناسم، حرفهایش جدی به نظر میرسد، ولی بگذار ببینم اوضاع چطور پیش میرود. سپس، هرچه بیشتر میگذرد، آنها بیشتر و بیشتر مرزها و قوانین را جابهجا میکنند. اگر ما در همان نقطهای که آنها مرزها را آزمایش میکنند، به مشکل رسیدگی نکنیم و اگر انتظارات و قوانین را در طول روز بررسی نکنیم، به مرور مدیریت کلاس دشوارتر خواهد شد.
راهحل: انتظارات خود را در میانه دوره مجدداً تعیین کنید و با ثبات جدیدی شروع کنید.
در اواسط دوره یک جلسهی کوتاه با دانشآموزان برگزار کنید، انتظارات را دوباره توضیح دهید و سپس این بار با ثبات بیشتری پیش بروید.
و آمادهی آزموده شدن باشید—دانشآموزان قطعاً سعی میکنند بفهمند که این بار شما چقدر جدی هستید.
وقتی با دانشآموزان تعامل داریم، میتوانیم بهعنوان یک معلم مقتدر (credible) یا یک معلم صمیمی (approachable) دیده شویم. برخی از معلمان بیش از حد به سمت صمیمیت متمایل میشوند. یادگیری نحوه ایجاد تعادل بین این دو نقش—و اینکه چه زمانی باید کدام را اجرا کنیم—میتواند مدیریت کلاس را بهبود ببخشد.
مقتدر بودن به معنای داشتن وقار و سکون بیشتر است.
این به معنای داشتن چهرهای عبوس یا نگاه از بالای عینک به دانشآموزان نیست. بلکه یعنی آرامتر حرکت میکنیم و پیامی که منتقل میکنیم این است: من جدی و قابل اعتماد هستم، اینجا محل یادگیری است و ما قراره اینجا چیزی یاد بگیریم.
حالت دیگر، صمیمی بودن است.
در این حالت، ما راحتتر، پرانرژیتر، پرسر و صداتر، غیررسمیتر و سریعتر هستیم.
ممکن است گاهی گیج و سردرگم شویم، چیزهایی مانند ‘بچهها، گوش بدید!’ بگوییم، یا خیلی شاد و پرجنبوجوش رفتار کنیم.
تعادل بین این دو نقش کلید موفقیت است. اگر در موقعیتهایی که نیاز به اقتدار داریم بیش از حد صمیمی باشیم، این میتواند منجر به بینظمی در کلاس شود. برخی معلمان بیش از حد روی صمیمیت تأکید دارند، زیرا نمیخواهند رابطهی خود را با دانشآموزان به خطر بیندازند.
بسیاری از معلمان میگویند که وقتی سعی میکنند جدی و سختگیر باشند، احساس ناراحتی میکنند، زیرا میخواهند مهربان و دلسوز باشند و رابطه خوبی با دانشآموزانشان بسازند. اما مقتدر بودن به این معنا نیست که شما رابطهتان را قربانی میکنید.
راهحل: در موقعیتهایی که نیاز به جدیت دارید، بیشتر به سمت حالت “اقتدار” پیش بروید.
این به این معنا نیست که باید ۱۰۰٪ جدی باشید و به یک معلم سختگیر و خشک تبدیل شوید. بلکه باید بدانید که این یک ابزار و یک استراتژی است. شما باید آگاه باشید که زبان بدن شما چه پیامی را منتقل میکند: آیا الان زمان یک گفتگوی دوستانه است، یا زمان کار جدی؟
در پایان دوره، چالشهای بیشتری ظاهر میشوند.این مشکل دو حالت دارد: از یک طرف، دانشآموزانی که بیانگیزه شدهاند، دیر به کلاس میآیند، و میپرسند: ‘چرا هنوز باید این کار را انجام دهیم؟ ما که امتحان دادهایم!’ و از طرف دیگر، کلاسهایی که بیش از حد پرانرژی هستند—دانشآموزانی که مدام صحبت میکنند و سخت میتوان آنها را روی کار متمرکز کرد.
راهحل اول: حتی بیشتر از قبل به روتینهای خود پایبند باشید.
چطور میتوان به روالها پایبند ماند؟
همان استراتژیهای معمول را حفظ کنید – مثلاً کلاس را با یک فعالیت آغاز کنید، سپس طبق برنامه ادامه دهید، و در پایان درس را جمعبندی کنید.
اجازه دهید دانشآموزان حس کنند که کلاس هنوز تحت مدیریت است – حتی اگر قصد دارید فعالیتهای تفریحی یا سبکتر انجام دهید، بهتر است آن را در قالب همان ساختار همیشگی کلاس بگنجانید.
انعطافپذیر باشید، اما نظم کلی را حفظ کنید – میتوانید وسط کلاس یک فعالیت سرگرمکننده بگنجانید، اما همچنان یک شروع و پایان مشخص برای کلاس در نظر داشته باشید.
راهحل دوم: ابزارهای تنظیم انرژی در دسترس داشته باشید.
باید بدانید که چگونه انرژی کلاس را مدیریت کنید. اگر انرژی پایین است، بازیهای کلاسی کوتاه مفید هستند. اگر انرژی بالا است، فعالیتهای آرام تر و بی هیجان تر مانند انجام یک تمرین ریدینگ راهگشا هستند.
همان چیزی باشید که میخواهید در دانشآموزانتان ببینید. اگر دانشآموزان مقابل شما پرهرجومرج هستند، شما برعکس باشید. حضور آرامشبخشی داشته باشید و با آنها هماهنگ شوید. اگر میبینید اوضاع خوب پیش نمیرود، از خود بپرسید: میخواهم دانشآموزانم چگونه رفتار کنند؟ و همان رفتار را در خود ایجاد کنید. من به آن به چشم هدایت یک کشتی در کلاس از نظر سطح انرژی نگاه میکنم. تنظیم هیجانی خودمان، مهمترین بخش هر کاری است که انجام میدهیم.